اشتباهات رایج در ارسال و دریافت پیام
افراد زمانی که میخواهند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند خواسته یا ناخواسته دچار اشتباهاتی میشوند که باعث میشود ارتباط از حالت سالم آن خارج شود و افراد منظور یکدیگر را متوجه نشوند یا سوء تفاهمی برایشان پیش بیاید و ارتباط بین آنها مختل شود. مهمترین اشتباهات رایجی که افراد در هنگام فرستادن پیام دارند عبارتند از:
به تعویق انداختن: شما مدام انتقال پیام را به تعویق میاندازید و با این کار طرف مقابل را عصبانی و خسته میکنید.
خودداری از جواب دادن و سوال پرسیدن به جای جواب دادن: در این اشتباه وقتی طرف مقابل از شما سوالی میپرسد شما بجای جواب دادن، بلافاصله از او همان سئوال را میپرسید مانند:
طرف مقابل: کجا بودی؟
شما: تو کجا بودی؟
طرح سوالات نامناسب یا بیش از حد پرسیدن: در نظر داشته باشید که هیچ انسانی دوست ندارد که مدام از او سوال کنند یا احساس کند که تحت بازرسی و تحقیق قرار گرفته بنابراین از پرسیدن سوالات پشت سر هم و یا سوالات نامناسب و بسیار خصوصی از افراد خودداری کنید زیرا فرد احساس میکند که با یک پلیس بازجو رو به رو است.
ناهماهنگی بین لحن و تن صدا و بدن: وقتی شما هنگام صحبت با دیگران لحن و تن صدایتان با حرکات و ژست بدنتان همخوانی و هماهنگی ندارد دچار این اشتباه میشوید مثلا وقتی که شما هم با عصبانیت و با صدای بلند به طرف مقابل میگویید بفرما بشین!!! با آنکه شما از کلمات محترمانه ای استفاده کرده اید اما زبان بدن شما و لحن صدای بلند شما نشان میدهد که از طرف مقابل عصبانی هستید.
پیامهای ضد و نقیض: وقتی شما در پیام خود دو بخش تعریف و انتقاد را درباره یک موضوع همزمان ارایه میدهید فرد دچار تناقض میشود مانند: بعد از اینکه فرد از آرایشگاه آمد به او بگوییم: خوشگل شدی اما موهات رو خوب نزده است.
در لفافه سخن گفتن: در این روش وقتی ما مستقیم به اصل مطلب اشاره نکنیم و بیش از حد به موضوع شاخ و برگ بدهیم مخاطب ما ممکن است به جای اینکه حرفهای ما را بفهمد حدس بزند و تصوراتش غلط از آب دربیاید.
طعنه زدن: وقتی شما در پیام خود برای ایجاد فضایی لذتبخش و شاد بجای استفاده از شوخی و طنز از طعنه زدن، نیش زدن، زخم زبان، گوشه و کنایه زدن، مسخره کردن و تیکه انداختن استفاده میکنید باعث رنجش و ناراحتی طرف مقابل میشوید. مانند وقتی که شما با دوستتان درباره قراری با هم صحبت میکنید شما به دلیل تاخیر او در قرار قبلی میگویید "مثل دفعه قبل یک ساعت زودتر نیایی سر قرارها"
از موضوعی به موضوع دیگر پریدن: زمانی که شما در حین صحبت قبل از اینکه موضوعی را به طور کامل و روشن تمام کنید آن را نیمه کاره رها کرده و موضوع جدید را شروع میکنید. مثلا زمانی که شما دارید درباره رفتن سرکار صحبت میکنید اما ناگهان شروع به صحبت کردن درباره بدهی و اقساط خود میکنید.
بازگشت به گذشته: وقتی شما در حین صحبت با دیگران مدام گذشته را به میان میکشید باعث مختل شدن ارتباط خود با طرف مقابل میشوید زیرا هیچکس دوست ندارد مرتب اشتباهات گذشتهاش برایش تکرار شود. مانند یادته دفعه قبل چه اشتباهی کردی و چقدر من رو به خاطرش به زحمت انداختی !!!
متهم کردن: وقتی که شما در ابتدای جملاتی که به کار میبرید از فاعل تو استفاده کنید طرف مقابل احساس میکند که شما میخواهید او را متهم کنید مانند: تو همیشه بی مسئولیتی
انتظار ذهن خوانی از دیگران: شما انتظار دارید که طرف مقابل بداند که شما چه چیزی میخواهید به او بگویید و به اصطلاح میخواهید که او ذهن شما را بخواند.
ارزیابی و قضاوت کردن: فرد خود را در مقامی قرار میدهد که انگار عاقل تر از بقیه است و به صحبتهای طرف مقابل گوش نمیدهد یا اگر هم گوش بدهد دنبال این است که درباره او قضاوت منفی بکند و به او برچسبی منفی بچسباند.
تهدید کردن: وقتی که در حین صحبت کردن با طرف مقابل او را تهدید میکنید دچار این اشتباه میشوید مانند "اگر این کار را نکنی من دیگه با شما کاری ندارم!" و" دفعه آخرت باشه که اشتباه میکنی!"
پرخاشگری: اگر زمانی که با طرف مقابل صحبت میکنید از کلمات بی ادبانه و لحن زشت استفاده کنید و صدایتان را بالا ببرید یا با حرکات بدنتان او را تهدید کنید یا با او درگیر شوید ارتباطتان دچار اختلال خواهد شد.
توجه به جواب دادن: فرد بدون توجه به حرفهای گوینده فقط میخواهد جواب او را بدهد و در ذهن خود میگویید که اگر فلان چیز را گفت جوابش را چی بدهم.
فرو رفتن در خیال : وقتی که با کسی که سالها ارتباط دارید ممکن است در حین گوش دادن غرق در خاطرات و خیالات خود شوید.
نصیحت کردن: وقتی که طرف مقابل جمله اش را هنوز تمام نکرده شما وسط حرف او میپرید و برای راهنمایی و حل مشکل، او را نصیحت میکنید و به او راهکاری ارائه میدهید. این روش مانند این است که بخواهیم به دیگران درس اخلاق بدهیم یا سخنرانی کنیم.
مبارزه طلبی و لجبازی: این حالت زمانی است که شما فقط برای مخالفت کردن و بحث و جدل کردن گوش میکنید و بدون توجه به صحبتهای طرف مقابل حرف خودتان را تکرار میکنید و روی آن پافشاری میکنید.
حق به جانب بودن: وقتی که شما میخواهید با دروغگویی، فریاد، توجیه، بهانه گیری، متهم کردن دیگران خود را حق به جانب نشان دهید تا به نوعی از انتقاد دیگران نسبت به خود رها شوید.
فرمان دادن: شما به این وسیله به صورت تحکم آمیز و امری نظرات خود را بر دیگران تحمیل میکنید و فرصتی برای پرسش و ابراز نظر موافق یا مخالف به آنها نمیدهید.
تغییر دادن موضوع: شما با شوخی کردن و لطیفه گفتن از جواب دادن به موضوعی که شما را ناراحت میکند فرار میکنید.
دلخوشی دادن: وقتی که با بیان جملاتی تو خالی، دلخوش کننده و کلیشه ای مثل "نگران نباش، حل میشه؛ حالت فردا کاملا خوب میشه". دیگران را عصبانی میکنید زیرا فکر میکنید که از فردای طرف مقابل آگاهی دارید.
سطح ادراک افراد: یکی از مهمترین موانع ارتباطی، در نظر نگرفتن سطح ادراک در افراد مختلف است. زیرا همه ما انسانها از سطح درک یکسانی برخوردار نیستیم و علت این تفاوتها به تجربه ها و آموزش متفاوت و بخشی دیگر به تفاوت در توانایی شناختی مغز ما باز میگردد. این تفاوتها گاهی میتواند باعث ایجاد سوء تفاهم و مسموم شدن رابطه گردد.
نیاز به تایید دیگران: که به این حالت تایید طلبی (مهرطلبی) میگویند و فرد برای اینکه دیگران از او ناراحت نشوند و تاییدش کنند، حرفهای آنها را بلافاصله تایید میکند و هرکاری برای بدست آوردن رضایت آنها انجام میدهد.
انتظار بیش ازحد از خود داشتن: این افراد اعتماد به نفس شان(احساس خودباوری، ارزشمندی و مفید بودنشان) تنها وابسته به بهترین و کامل بودن در انجام فعالیتها و رسیدن به اهداف و اشتباه نکردن در زندگی است بنابراین با داشتن خواسته های بیش از حد و غیرمنطقی از خود، خانواده شان، دوستانشان، و همکارانشان و... نمیتوانند رابطه سالمی با دیگران داشته باشند.
مطابق میل بودن همه چیز در زندگی: این افراد باور دارند که باید همه چیز در زندگی بر طبق میلشان باشد وگرنه زندگی غیرقابل تحمل و وحشتناک شده و احساس ناامیدی و ناتوانی میکنند مانند: (فرد رد شدن درخواست ازدواج یا دریافت وام یا استخدام نشدن، داشتن مشکلات مالی و ورشکستگی، قبول نشدن در امتحان و کنکور، بیمارشدن و مرگ عزیزانش و... را غیر قابل تحمل میداند و دچار اضطراب میشود و پرخاشگری میکند.
نگرانی بیش از حد: این افراد معتقدند که باید به همه خطرات و تهدیدها در زندگی فکرکرد و نگران آنها بود زیرا اگر نگران وقایع خطرناک و ناخوشایند نباشند ممکن است آنها اتفاق بیفتند و دستپاچه شوند و نتوانند خود را جمع و جورکنند. بنابراین فرد همیشه نگران آمدن وقایع ناگوار مانند سیل، زلزله، آتش سوزی، بیمارشدن، تصادف کردن، آسیب دیدن خود و خانواده شان، جدایی، خیانت و ورشکست شدن و... میباشند. در نتیجه دچار نگرانیهای بلند مدت شده که باعث کاهش اعتماد به نفس در آنها میگردد و نمیتوانند از لحظات زندگیشان لذت ببرند و اطرافیانشان را نیز اذیت میکنند.
انسانها و اشیاء باید بهتر از آنچه هستند، باشند: وقتی افراد نمیتوانند راه حل منطقی و سازندهای را در گرفتاریها و مشکلات زندگی پیدا کنند، زندگی را وحشت آور و غیرقابل تحمل میبینند و غر میزنند که چرا انسانها و وضعیت جامعه و... اینگونه است و فکر میکنند افراد و دنیا باید بدون نقص باشد و به تدریج اعتماد به نفس در برخورد با مشکلات را از دست میدهند و به همین دلیل باعث میشوند که دیگران از ارتباط با آنها اجتناب کنند چون آنها مدام در حال غر زدن هستند و به دیگران انرژی منفی میدهند مانند چرا خانواده من روشن فکر و تحصیل کرده نیستند و یا چرا وضع اقتصادی کشورم اینطوری است یا چرا نمای این ساختمان زیبا نیست؟ چرا خانه ما در بالای شهر نیست؟
ناتوانی عاطفی: فرد باور دارد که علت بوجود آمدن مشکل و ناراحتی در روابطش با دیگران به او ربطی ندارد و مشکل از آنها است و برای برطرف کردن آنها کاری از دستش برنمیآید تا زمانی که آنها رفتار و گفتارشان را اصلاح نکنند او همینطور خواهد ماند. مانند "مشکل از اوست و تا زمانی که رفتار و گفتارش را درست نکند من همینطور خواهم ماند"
اجتناب از مشکلات: فرد باور دارد که اجتناب از افرادی که در ارتباط با آنها دچار مشکل شده است آسان تر است تا اینکه بخواهید با آنها رو برو شود و نتواند آنها را حل کند چون ممکن است در طول زمان مشکلات خود به خود حل شوند مانند اگر از افرادی که مرا ناراحت کنند دوری کنم زندگی شادتر و راحتتری خواهم داشت.
درماندگی: فرد تأثیر ارتباطات اشتباه گذشته اش را باعث اعتماد بنفس پایین خود میداند و فکر میکند اثر آنها همیشه باقی خواهد ماند (مانند: ارتباطات اشتباه گذشته ام ریشه مشکلاتم هستند و همچنان بر احساس و رفتارم تأثیر میگذارند).
اعتقاد به بخت واقبال: فرد باور دارد که برای داشتن ارتباط سالم با دیگران و خوشبختی فقط باید شانس داشت و برای آن نباید تلاش کرد و مهارت آموخت. (اگر شانس داشتم الان چند دوست خوب داشتم و ارتباطم با خانواده ام بهتر بود و خوشبخت میشدم.
منبع: کتاب نه پروباش نه کمرو نوشته دکترمحمد قهرمانی خرم (دکترای روانشناسی) و خانم رویا شرافت (دکترای روانشناسی) از سری کتابهای مجموعه خودیاری میباشد که به شما کمک میکند با راهکارهای ارزشمند بتوانید به خوبی با دیگران ارتباط برقرار کنید.